حضرت معصومه در راه ايران و قم
يك سال بعد از رفتن حضرت علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ به سرزمين خراسان يعني در سال 201 هـ حضرت معصومه ـ عليها السّلام ـ خواهر حضرت رضا، براي زيارت برادر از مدينه به مقصد خراسان حركت كرد يا به موجب نقلي كه چندان اعتبار ندارد طبق دعوت برادر رهسپار خراسان شد. چون آن حضرت با همراهانش وارد ساوه شد، بيمار و رنجور بود[5] و ميدانست در آن نزديكي شهري است به نام قم كه مردم آن از دوستداران اهل بيت اطهار هستند. از اين امر چنين استنباط ميشود كه آوازه تشيع مردم قم و علاقه شديد ايشان به اهل بيت به مدينه هم رسيده بود.
در هر حال، حضرت پرسيد ميان ما و قم چند فرسخ فاصله است. گفتند: ده فرسخ و حضرت دستور حركت به سوي قم را صادر كردند. در اينجا معلوم نيست كه آيا مردم قم از آمدن حضرت فاطمه معصومه ـ عليها السّلام ـ به ساوه اطلاع يافته و به استقبال آن حضرت رفتهاند و با تجليل و احترام به قم آوردهاند، يا خود او به طرف قم حركت كرده است. طبق نقل كتاب قم، روايت صحيح و درست اين است كه چون خبر به آل سعد رسيد با هم اتفاق كردند كه از او درخواست كنند به قم بيايد. از ميان ايشان، موسي بن خزرج بن سعد اشعري بيرون آمد، و چون به شرف ملازمت حضرت فاطمه رسيد زمام ناقه او بگرفت و به جانب شهر بكشيد و به در سراي خود فرود آورد.[6] از اين نقل معلوم ميشود كه حضرت فاطمه معصومه ـ عليها السّلام ـ به طرف قم حركت كرده بود و موسي بن خزرج در اثناي راه به وي رسيده بوده است.
محل سراي موسي بن خزرج و حجرهاي كه حضرت معصومه در آن به عبادت ميپرداخته اكنون معين و زيارتگاه است. گويا در اين سخن اختلافي نباشد كه حضرت فاطمه معصومه ـ عليها السّلام ـ مدت هفده روز در آن محل توقف داشته و پس از آن رحلت فرموده است. بنابر نوشته كتاب قم، بعد از غسل دادن و كفن كردن و نمازگزاردن برجسد مطهر او، موسي بن خزرج آن حضرت را در زميني در بابلان (همين محل فعلي) نيمه دوّم قرن چهارم كه به او تعلق داشت دفن كرد و بر سر تربت او سايهباني درست كرد.
نويسنده كتاب قم مينويسد:
روايت كرد مرا حسين بن علي بن حسين بن موسي بن بابوبه از محمد بن حسن بن احمد بن الوليد و او از راويان ديگر، كه چون حضرت فاطمه وفات يافت بعد از غسل و تكفين او را به مقبره بابلان بردند و در كنار سردابي گذاشتند. آل سعد (اشعري) با يكديگر اختلاف كردند در اين باب كه چه كسي سزاوار است در سرداب رود و فاطمه را بر زمين بگذارد و به خاك سپارد كه در اين هنگام از جانب ريگستان دو سوار كه جلو دهان خود را بسته بودند بدان جا آمدند چون به جنازه فاطمه رسيدند، از اسب پياده شدند و بر او نماز گذارده و در سرداب رفتند و جسد مطهر او را دفن كردند و برهيچ كس معلوم نشد كه آن دو سوار كه بودند.[7]
بدون هيچ اختلافي سال وفات آن حضرت را يقيناً 201 هـ نقل كردهاند ولي در اين كه در چه روز و ماهي از اين سال بوده اختلاف ميباشد كه بعضي دهم ربيع الثاني را قوي ميدانند.[8]
[5] . كتاب قم، چاپخانه مجلس، تهران، ص 213.
[6] . همان، ص 213.
[7] . كتاب قم، ص 312.
[8] . تاريخ قم، حسن قمي، چ قم، ص 213؛ بحار الانوار، ج 48، ص 290؛ اعيان الشيعه، چ بيروت، ج 8، ص 391؛ انوار المشعشعين، ج 1، ص 208.
آخرین نظرات