حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ داراي شخصيتي رفيع و والا مقام ميباشد بطوري كه ائمه طاهرين ـ عليهم السّلام ـ از اين بانو، با جلالت و تكريم ياد كردهاند و حتي پيش از ولادت آن حضرت، بلكه پيش از ولادت پدر بزرگوارش، نام او بر لسان بعضي از ائمه ـ عليهم السّلام ـ آمده و از مقام والاي او سخن گفتهاند كه به بعضي از آنها اشاره ميشود.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايند: «اَلا اِنَّ قم حَرَمي و حرم وَلدي من بعدي…»[11] بدانيد قم حرم من و حرم فرزندانم پس از من است، زني از فرزندان من در اين شهر در ميگذرد كه او دختر موسي است…».
امام صادق ـ عليه السّلام ـ در حديثي ديگر پيش از اينكه اين فرزند گرانقدر متولد شود از فضيلت زيارت و مدفن او سخن ميگويد و شيعيان را به اهميت آن توجه ميدهد و ميفرمايد «شهر قم، حرم ما است و در آن زني از فرزندان من مدفون ميشود، به نام فاطمه هر كس او را زيارت كند بهشت براي او ثابت ميشود…»[12]
همه اين بيانات حاكي از شأن و عظمت و فضيلت اين بانوي مكرم اسلام ميباشد. بيشك اين فضايل و خصوصيات اخلاقي اين بانوي بزرگ است كه او را داراي چنين مقام و منزلتي نموده است چون امام موسي كاظم ـ عليه السّلام ـ داراي 37 فرزند بود كه در ميان آنها اين بانوي مكرم است كه مثل ستارهاي درخشان ميدرخشد و در ميان فرزندان امام كاظم ـ عليه السّلام ـ بعد از امام رضا ـ عليه السّلام ـ هيچ كدام هم سنگ او نميباشد.
[11] . سفينة البحار، ج 2، ص 276.
[12] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 6، ص 216.
موضوع: "حضرت معصومه سلام الله علیها"
کرامات حضرت فاطمه معصومه (س)
حضرت آیت الله مکارم شیرازی می فرمود: «بعد از فروپاشی شوروی و آزاد شدن جمهوری های مسلمان نشین، مردم شیعه نخجوان تقاضا کردند که عده ای از جوانان خود را به حوزه علمیه قم بفرستند تا برای تبلیغ در آن منطقه تربیت شوند.
مقدمات کار فراهم شد و استقبال عجیبی از این امر به عمل آمد. از بین سیصد نفر داوطلب، پنجاه نفری که معدل بالایی داشتند و جامع ترین آن ها بودند برای اعزام به حوزه علمیه انتخاب شدند. در این میان جوانی که با داشتن معدل بالا، به سبب اشکالی که در یکی از چشمانش وجود داشت، انتخاب نشده بود، با اصرار فراوان پدر ایشان، مسؤول مربوطه ناچار از قبول ایشان شد. ولی هنگام فیلمبرداری از مراسم بدرقه از کاروان علمی، مسؤول فیلمبرداری دوربین را روی چشم معیوب این جوان متمرکز کرده و تصویر برجسته ای از آن را به نمایش می گذارد. جوان با دیدن این منظره بسیار ناراحت و دل شکسته می شود. وقتی کاروان به قم رسید و در مدرسه مربوطه ساکن شدند، این جوان به حرم مشرف شده و با اخلاص تمام متوسل به حضرت می شود و در همان حال خوابش می برد. در خواب عوالمی را مشاهده کرده و بعد از بیداری می بیند چشمش سالم و بی عیب است.
او بعد از شفا گرفتن به مدرسه بر می گردد. دوستان او با مشاهده این کرامت و امر معجزه آسا، دسته جمعی به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف شده و ساعت ها مشغول دعا و توسل می شوند. وقتی این خبر به نخجوان می رسد، آن ها مصرانه خواهان این می شوند که این جوان بعد از شفا یافتن و سلامتی چشمش به آن جا برگردد که باعث بیداری و هدایت دیگران و استحکام عقیده مسلمین گردد»
فروغی از کوثر، ص 57
حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ داراي شخصيتي رفيع و والا مقام ميباشد بطوري كه ائمه طاهرين ـ عليهم السّلام ـ از اين بانو، با جلالت و تكريم ياد كردهاند و حتي پيش از ولادت آن حضرت، بلكه پيش از ولادت پدر بزرگوارش، نام او بر لسان بعضي از ائمه ـ عليهم السّلام ـ آمده و از مقام والاي او سخن گفتهاند كه به بعضي از آنها اشاره ميشود.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايند: «اَلا اِنَّ قم حَرَمي و حرم وَلدي من بعدي…»[11] بدانيد قم حرم من و حرم فرزندانم پس از من است، زني از فرزندان من در اين شهر در ميگذرد كه او دختر موسي است…».
امام صادق ـ عليه السّلام ـ در حديثي ديگر پيش از اينكه اين فرزند گرانقدر متولد شود از فضيلت زيارت و مدفن او سخن ميگويد و شيعيان را به اهميت آن توجه ميدهد و ميفرمايد «شهر قم، حرم ما است و در آن زني از فرزندان من مدفون ميشود، به نام فاطمه هر كس او را زيارت كند بهشت براي او ثابت ميشود…»[12]
همه اين بيانات حاكي از شأن و عظمت و فضيلت اين بانوي مكرم اسلام ميباشد. بيشك اين فضايل و خصوصيات اخلاقي اين بانوي بزرگ است كه او را داراي چنين مقام و منزلتي نموده است چون امام موسي كاظم ـ عليه السّلام ـ داراي 37 فرزند بود كه در ميان آنها اين بانوي مكرم است كه مثل ستارهاي درخشان ميدرخشد و در ميان فرزندان امام كاظم ـ عليه السّلام ـ بعد از امام رضا ـ عليه السّلام ـ هيچ كدام هم سنگ او نميباشد.
[11] . سفينة البحار، ج 2، ص 276.
[12] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 6، ص 216.
لقب معصومه ـ سلام الله عليها
مقام عصمت كه عاليترين مقام معنوي و پاكي است، درجاتي دارد، و در وهله اوّل بر دو گونه است:
1. معصوم از خطاء
2. معصوم از گناه.
حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ مانند حضرت زينب ـ عليها السّلام ـ در يكي از درجات عصمتند، گر چه در درجات چهارده معصوم ـ عليهم السّلام ـ نباشد.
روايت شده حضرت رضا ـ عليه السّلام ـ فرمودند «من زار المعصومة بقم كمن زارني»[15] كسي كه معصومه را در قم زيارت بكند مانند آن است كه مرا زيارت كرده است. گرچه شواهد و قرائن در مورد مقام عصمت حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ بسيار است، ولي سخن فوق از امام معصوم ـ عليه السّلام ـ شايد اشارهاي باشد كه حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ داراي مقام عصمت بوده است، ضمناً اين سخن بيانگر آن است كه: اين لقب را حضرت رضا ـ عليه السّلام ـ به فاطمه كبري ـ سلام الله عليها ـ داده است. و گرنه نام آن حضرت معصومه نميباشد.
[15] . ريا حين الشريع، ج 5، ص 35.
حضرت معصومه در راه ايران و قم
يك سال بعد از رفتن حضرت علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ به سرزمين خراسان يعني در سال 201 هـ حضرت معصومه ـ عليها السّلام ـ خواهر حضرت رضا، براي زيارت برادر از مدينه به مقصد خراسان حركت كرد يا به موجب نقلي كه چندان اعتبار ندارد طبق دعوت برادر رهسپار خراسان شد. چون آن حضرت با همراهانش وارد ساوه شد، بيمار و رنجور بود[5] و ميدانست در آن نزديكي شهري است به نام قم كه مردم آن از دوستداران اهل بيت اطهار هستند. از اين امر چنين استنباط ميشود كه آوازه تشيع مردم قم و علاقه شديد ايشان به اهل بيت به مدينه هم رسيده بود.
در هر حال، حضرت پرسيد ميان ما و قم چند فرسخ فاصله است. گفتند: ده فرسخ و حضرت دستور حركت به سوي قم را صادر كردند. در اينجا معلوم نيست كه آيا مردم قم از آمدن حضرت فاطمه معصومه ـ عليها السّلام ـ به ساوه اطلاع يافته و به استقبال آن حضرت رفتهاند و با تجليل و احترام به قم آوردهاند، يا خود او به طرف قم حركت كرده است. طبق نقل كتاب قم، روايت صحيح و درست اين است كه چون خبر به آل سعد رسيد با هم اتفاق كردند كه از او درخواست كنند به قم بيايد. از ميان ايشان، موسي بن خزرج بن سعد اشعري بيرون آمد، و چون به شرف ملازمت حضرت فاطمه رسيد زمام ناقه او بگرفت و به جانب شهر بكشيد و به در سراي خود فرود آورد.[6] از اين نقل معلوم ميشود كه حضرت فاطمه معصومه ـ عليها السّلام ـ به طرف قم حركت كرده بود و موسي بن خزرج در اثناي راه به وي رسيده بوده است.
محل سراي موسي بن خزرج و حجرهاي كه حضرت معصومه در آن به عبادت ميپرداخته اكنون معين و زيارتگاه است. گويا در اين سخن اختلافي نباشد كه حضرت فاطمه معصومه ـ عليها السّلام ـ مدت هفده روز در آن محل توقف داشته و پس از آن رحلت فرموده است. بنابر نوشته كتاب قم، بعد از غسل دادن و كفن كردن و نمازگزاردن برجسد مطهر او، موسي بن خزرج آن حضرت را در زميني در بابلان (همين محل فعلي) نيمه دوّم قرن چهارم كه به او تعلق داشت دفن كرد و بر سر تربت او سايهباني درست كرد.
نويسنده كتاب قم مينويسد:
روايت كرد مرا حسين بن علي بن حسين بن موسي بن بابوبه از محمد بن حسن بن احمد بن الوليد و او از راويان ديگر، كه چون حضرت فاطمه وفات يافت بعد از غسل و تكفين او را به مقبره بابلان بردند و در كنار سردابي گذاشتند. آل سعد (اشعري) با يكديگر اختلاف كردند در اين باب كه چه كسي سزاوار است در سرداب رود و فاطمه را بر زمين بگذارد و به خاك سپارد كه در اين هنگام از جانب ريگستان دو سوار كه جلو دهان خود را بسته بودند بدان جا آمدند چون به جنازه فاطمه رسيدند، از اسب پياده شدند و بر او نماز گذارده و در سرداب رفتند و جسد مطهر او را دفن كردند و برهيچ كس معلوم نشد كه آن دو سوار كه بودند.[7]
بدون هيچ اختلافي سال وفات آن حضرت را يقيناً 201 هـ نقل كردهاند ولي در اين كه در چه روز و ماهي از اين سال بوده اختلاف ميباشد كه بعضي دهم ربيع الثاني را قوي ميدانند.[8]
[5] . كتاب قم، چاپخانه مجلس، تهران، ص 213.
[6] . همان، ص 213.
[7] . كتاب قم، ص 312.
[8] . تاريخ قم، حسن قمي، چ قم، ص 213؛ بحار الانوار، ج 48، ص 290؛ اعيان الشيعه، چ بيروت، ج 8، ص 391؛ انوار المشعشعين، ج 1، ص 208.
آخرین نظرات