آیا اگر کسی دعای عهد را چهل صبح بخواند، یکی از یاران امام زمان (عج) خواهد شد؟
⭕️مرحوم شيخ عباس قمي روايتي را از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل مي کند مبني بر اين که اگر کسي چهل صباح دعاي عهد را بخواند ازياران قائم ما باشد و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد خدا او را از قبر بيرون آورد که در خدمت حضرت باشد.
⭕️ظاهر اين روايت با توجه به معني صباح که در مجمع البحرين و برخي کتب لغت آمده است مي رساند که دعا بايد چهل روز پي در پي قبل از اذان ظهر خوانده شود.
⭕️زمان فضیلت خواندن دعای عهد پس از نماز صبح و قبل از طلوع آفتاب است.
⭕️"و صبح به لحاظ فقهی از طلوع فجر صادق تا طلوع خورشید محسوب می شود. ولی عرفاً تا یکی دو ساعت از بر آمدن آفتاب را هم شامل می شود.”
⭕️البته گفتني است که در مستحبات خيلي دقت لازم نيست و اگر قدري وقت آن ها جابجا شود اشکال ندارد ولي اگر انسان بخواهد به دستوري که داده شده عمل نمايد بايد دقيقا همانگونه که سفارش شده رفتار کند.
⭕️در ضمن قابل توجه است که روايات موجود به هيچ وجه خواندن اين دعا را عامل ديدن حضرت بيان ننموده اند، بلکه اگر شرايط استجابت دعا رعايت شود، باعث خواهد شد ان شاءالله پس از ظهور دعا کننده از جمله ياران حضرت ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ قرار گیرد.
?????????
☘ آغاز مباهله
وقتي آنان از جواب فروماندند، پيامبر صلي الله عليه و آله بار ديگر آنان را به اسلام دعوت كرد و آنها براي رهايي خويش تظاهر به اسلام كرده و گفتند: «ما مسلمان شديم . » پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: نه! دروغ ميگوييد و شما را علاقه به صليب موهوم عيسي عليه السلام و شراب خواري و خوردن گوشت خوك مانع ميشود كه قلبا دين حق را بپذيريد!
چون آنها از پذيرش حق سرباز زدند، در همان لحظه آيه مباهله نازل شد كه: «فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا وابناءكم ونساءنا ونساءكم وانفسنا وانفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علي الكاذبين» ؛ «هرگاه بعد از دانشي كه (درباره مسيح) به تو رسيده، كساني با تو به مجادله و ستيز برخيزند، بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت نمائيم، شما هم زنان خود را، ما از جانهاي خود دعوت ميكنيم شما هم از جانهاي خود؛ آنگاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم . »
نصاراي نجران بعد از شنيدن اين آيه، گفتند: اين كاري منصفانه است و بعد از قرار گذاشتن وقت مباهله، براي كسب آمادگي به منازلشان رفتند . در جلسهاي كه مسيحيان نجران تشكيل دادند، بزرگ آنان به سايرين گفت: اگر محمد، فردا با عدهاي از ياران و اصحابش براي مباهله آمد، ما هم با او مباهله ميكنيم و او قطعا پيامبر خدا نيست؛ اما اگر با خاندانش براي مباهله حضور يافت، ما نبايد به اين كار دست بزنيم؛ زيرا اگر او خاندان نزديكش را براي اين كار انتخاب كند و حاضر شود آنها را فدا نمايد، حتما او پيامبر است و در ادعايش راستگو است .
صبح روز بعد، نصاراي نجران آمدند و در محل مقرر ايستادند و منتظر ورود پيامبر صلي الله عليه و آله بودند . ناگهان مشاهده كردند كه حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله كودكي را در آغوش گرفته و دست كودكي ديگر را در دست دارد و زن و مردي پشت سر او قدم برمي دارند و با شكوه و جلال و هيبت معنوي خاصي به پيش ميآيند .
در آن حال پيامبر به همراهانش توصيه فرمود كه من هرگاه نفرين كردم، آمين بگوييد .
روحانيون نجران از گروه زيادي از انصار و مهاجرين كه براي تماشاي مباهله آمده بودند، سؤال كردند: اينها چه نسبتي با محمد صلي الله عليه و آله دارند؟ آنان پاسخ دادند: آن مرد علي بن ابي طالب، داماد اوست و آن زن
فاطمه، دخترش ميباشد و آن دو كودك حسن و حسين، فرزندان فاطمه و علي هستند .
روحانيون نصارا با ديدن اين منظره خود را باخته و نگران شدند؛ به طوري كه رئيس آنان گفت: من عذاب را در چند قدمي خود احساس ميكنم؛ زيرا او به راه خود ايمان راسخ دارد، وگرنه هيچ گاه فردي كه در كار خود ترديد داشته باشد، عزيزان و نور چشمان خود را در معرض عذاب الهي قرار نميدهد . اگر با اين وضع دست به نفرين برداريم، تمام ما نابود خواهيم شد و تا روز قيامت يك نفر نصراني روي زمين باقي نخواهد ماند و نام كليسا از حافظه تاريخ محو خواهد شد . »
آنان عاجزانه عرضه داشتند:اي ابوالقاسم! ما مباهله نميكنيم، تو دين خود را داشته باش و اجازه بده ما ه م به دين خود باقي بمانيم .
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: نه . اگر حاضر به مباهله نيستيد، مسلمان شويد . اسقف گفت: نه! مسلمان نميشويم و چون توانائي جنگ نداريم، مانند ساير اهل كتاب جزيه ميدهيم . پيامبر صلي الله عليه و آله پذيرفت و مصالحه نمود.
ماجرای مباهله چیست؟؟؟
?پيشزمينه مباهله ?
نجران يكي از شهرهاي منطقه حجاز است كه در مرز يمن قرار دارد . در صدر اسلام، اهالي آنجا طبق آئين مسيحيت ميزيستند، تا اينكه در سال دهم هجرت، پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله توسط خالد بن وليد اهالي آن منطقه را به اسلام دعوت فرمود و گروه بسياري مسلمان شدند، ولي عدهاي نيز در كيش نصرانيت باقي ماندند .
به دنبال اين حادثه، حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله نامهاي به بزرگان نصاراي نجران نوشت .
در اين نامه آمده بود: «به نام خداوند يگانه؛ خداي ابراهيم و اسحاق و يعقوب . از محمد پيامبر و
1- . خالد بن وليد قبل از صلح حديبيه و در سال ششم هجري به همراه عمرو بن عاص مسلمان شد. پدر او وليد بن مغيره يكي از بزرگان و متنفذان قريش بود. او در موارد متعددي فرماندهي لشكر اسلام را به عهده ميگرفت و بعدها به عنوان يكي از كشورگشايان مسلمان مطرح گرديد. برخي از اعمال نارواي وي موجب شد كه او به عنوان فردي خشن، ضعيف الايمان، مخالف اهل بيت عليهم السلام، خودخواه و هواپرست، شناخته شود. قتل عام قبيله بني خزيمه در يمن، شركت در هجوم به خانه فاطمه زهرا عليها السلام، كشتن مالك بن نويره و تعرض به ناموس وي بخاطر مخالفت با ابوبكر، پذيرش دستور ابابكر در كشتن علي عليه السلام (كه بعدا ابوبكر پشيمان شد) ، نمونههايي از سابقه ننگين وي را نشان ميدهد. او در سال 21 ه. ق در زمان خلافت عمر درگذشت. عبدالرحمن بن خالد از فرزندان وي بود كه در جنگ صفين با علي عليه السلام جنگيد و مهاجر بن خالد فرزند ديگر او بود، كه بر خلاف برادرش در جبهه حق از علي عليه السلام دفاع كرد.
فرستاده خداوند متعال به بزرگترين روحاني مسيحيان نجران . من شما را از پرستش بندگان به پرستش خداوند يكتا دعوت ميكنم . اگر ميخواهيد مسلمان شويد و اگر اسلام را نميپذيريد بايد جزيه بدهيد و گرنه به شما اعلان جنگ ميدهم .
آنان بعد از رسيدن نامه پيامبر صلي الله عليه و آله به هراس افتادند و بعد از مشورت با هيئتي مركب از چهارده نفر و به سرپرستي سه كشيش به نامهاي اهتم، عاقب و سيد به مدينه آمدند .
هيئت روحانيون اعزامي از نجران، وارد مدينه شدند و مستقيما در مسجد، به حضور پيامبر صلي الله عليه و آله رسيدند . آنها وقتي احساس كردند كه زمان عبادتشان فرا رسيده است، ناقوس را براي اعلام نماز به صدا درآوردند . ياران پيامبر صلي الله عليه و آله با مشاهده اين وضع ناراحت شده و گفتند: يا رسول الله! در مسجد شما صداي ناقوس؟! فرمود: بگذاريد عبادتشان تمام شود، آنگاه آنها را به اينجا دعوت كنيد!
آنان بعد از اداي مراسم عبادت، به محضر پيامبر صلي الله عليه و آله آمدند وبه رسول خدا صلي الله عليه و آله گفتند: شما چه ادعائي داريد؟ فرمود: «من مردم را به آئين توحيد دعوت ميكنم و از آنان ميخواهم كه: شهادت بدهند.
خدائي جز خداي يگانه وجود ندارد ومن پيامبر خدا هستم . از منظر دين من عيسي بن مريم بنده و مخلوق خداوند عالميان است . غذا ميخورد و آب مينوشد وسخن ميگويد . »
روحانيون مسيحي نجران پرسيدند: «اگر او بنده خداست، پس پدرش كيست؟!»
در همين حال به پيامبر صلي الله عليه و آله وحي نازل شد كه از آنها بپرس، درباره حضرت آدم چه ميگوييد؟ آيا او بنده خدا و مخلوق خدا نبود كه مانند ساير بندگان ميخورد و مينوشيد و سخن ميگفت؟!
وقتي پيامبر صلي الله عليه و آله از آنان سؤال كرد، پاسخ دادند: آري او چنين بود . پيامبر صلي الله عليه و آله پرسيد: بسيار خوب! پدر آدم كه بود؟ آنان در جواب عاجز شدند و با حالتي حيرت زده به همديگر نگاه كردند .
در آن حال خداوند متعال اين آيه را فرستاد: «ان مثل عيسي عندالله كمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون» ۱ ؛ «مثل عيسي در نزد خدا، همچون آدم است، كه او را از خاك آفريد و سپس به او فرمود: موجود باش! او موجود شد . »
بنابراين آيه، ولادت عيسي عليه السلام بدون پدر، هرگز نميتواند دليل الوهيت او باشد، وگرنه بايد حضرت آدم را به خدا بودن شايستهتر دانست كه نه پدر دارد و نه مادر
1- . آل عمران/59.
?برگرفته از مقاله مباهله روشن ترین دلیل باورهای شیعه نوشته عبدالکرم پاک نیا
آخرین نظرات