صفات الشيعة
امّا بعد اوصيك يا شيخى و معتمدى و فقيهى ابا الحسن علىّ بن الحسين بن بابويه القمىّ- وفّقك اللَّه لمرضاته و جعل من صلبك اولادا صالحين برحمته- بتقوى اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِيتاءِ الزَّكاةِ فانّه لا تقبل الصّلاة من مانع الزّكاة و اوصيك بمغفرة الذّنب و كظم الغيظ و صلة الرّحم و مواساة الاخوان و السّعى في حوائجهم في العسر و اليسر و الحلم و التّفقّه في الدّين و التّثبّت في الامر و التّعاهد للقرآن و حسن الخلق و الامر بالمعروف و النّهى عن المنكر، فانّ اللَّه عزّ و جلّ قال: لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ و اجتناب الفواحش كلّها و عليك بصلاة اللّيل فانّ النّبىّ صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم اوصى عليّا عليه السّلام فقال: يا علىّ عليك بصلاة اللّيل عليك بصلاة اللّيل عليك بصلاة اللّيل و من استخفّ بصلاة اللّيل فليس منّا، فاعمل بوصيّتى و أمر شيعتى حتّى يعملوا عليه و عليك بالصّبر و انتظار الفرج فانّ النّبىّ صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم قال: افضل اعمال امّتى انتظار الفرج، و لا تزال شيعتنا في حزن حتّى يظهر ولدى الّذى بشّر به النّبىّ صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بملاء الارض قسط و عدلا كما ملئت ظلما و جورا. فاصبر يا شيخى يا ابا الحسن علىّ و أمر جميع شيعتى
بالصّبر فانّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ و السّلام عليك و على جميع شيعتنا و رحمة اللَّه و بركاته و صلّى اللَّه على محمّد و آله»[1].
امام حسن عسكرى عليه السّلام در اين نامه، پس از حمد خدا و درود بر پيامبر و عترت طاهرينش مىفرمايد:
اى فقيه مورد اعتماد من، على بن الحسين بن بابويه القمى، خداوند تو را به كارهاى مورد رضايتش توفيق دهد و از نسل تو، اولاد صالح بيافريند. تو را به رعايت تقوى و برپا داشتن نماز و اداى زكات وصيّت مىكنم، به رعايت تقوى و بر پا داشتن نماز و اداى زكات زيرا كسى كه زكات نپردازد، نمازش قبول نخواهد شد. و نيز تو را سفارش مىكنم به بخشايش گناه ديگران، و خويشتندارى به هنگام خشم و غضب، ارتباط با خويشاوندان، تعاون و همكارى با برادران دينى و كوشش در رفع نيازهاى آنها در تنگدستى و گشادهدستى، بردبارى و كسب آگاهى و معرفت در دين. در كارها ثابت قدم و با قرآن همپيمان باش، اخلاق خود را نيكو گردان و ديگران را به كارهاى شايسته امر كن و از پليدىها باز دار، زيرا خداوند فرموده است: «در بسيارى از سخنان آهسته و در گوشى آنها، هيچ خيرى نيست مگر اينكه ضمن آن، به صدقه يا كار نيك و يا اصلاح بين مردم امر نمايند» [و بطور كلّى] تو را سفارش مىكنم به خوددارى از تمام معاصى و گناهان.
نماز شب را ترك مكن، زيرا پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در وصيّت خود به
صفات الشيعة / ترجمه توحيدى، ص: 8
علىّ عليه السّلام، سه مرتبه فرمود: «بر نماز شب مواظبت نما. و [آگاه باش] هر كس نسبت به نماز شب بىاعتنا باشد، از ما نيست» پس اى علىّ بن الحسين، تو خود به سفارشات من عمل كن و شيعيان مرا نيز دستور ده تا عمل كنند.
نيز تو را به صبر و پايدارى و انتظار فرج توصيه مىكنم، زيرا پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: «بهترين كارهاى امت من، انتظار فرج است». شيعيان ما همواره در غم و اندوه به سر مىبرند تا فرزندم ظهور كند، همان كسى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلّم بشارت آمدنش را داده است. او زمين را از عدل و داد پر مىكند، همان گونه كه از ظلم و ستم پر شده است.
پس بار ديگر اى علىّ بن بابويه، تو را به صبر و استقامت توصيه مىكنم و تو نيز به همه شيعيان و پيروان مرا به صبر و استقامت فرمان بده. «به راستى زمين از آن خداست و آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد به ارث مىدهد و عاقبت از آن پرهيزگاران است».
سلام و رحمت و بركت حقّ بر تو و بر همه شيعيان ما، و درود خداوند بر محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و آل او.[2]
صفات الشيعة / ترجمه توحيدى، ص: 9
چگونگى ولادت
عمر با بركت علىّ بن بابويه از پنجاه مىگذشت و هنوز فرزندى نداشت، لذا نامهاى به محضر مبارك حضرت ولىّ عصر عليه السّلام نوشت و از آن حضرت درخواست كرد برايش دعا كند تا خداوند به او فرزندى صالح و فقيه مرحمت فرمايد.
ابو جعفر بن علىّ الاسود مىگويد: من نامه ابن بابويه را به حسين بن روح، سومين نايب خاصّ حضرت حجّت رساندم. پس از سه روز به من خبر داد كه حضرت براى علىّ بن حسين بن بابويه دعا فرموده و «انّه سيولد له ولد مبارك ينفع اللَّه به و بعده اولاد» به زودى خداوند به او فرزند مباركى عطا مىفرمايد و به سبب او [به مردم] خير مىرساند و بعد از او (شيخ صدوق) نيز فرزندان ديگرى به او (ابن بابويه) مرحمت مىفرمايد.
شيخ صدوق در يكى از كتابهايش به نام «كمال الدين»، ضمن نقل موضوع فوق، اضافه مىكند كه هر گاه ابو جعفر بن علىّ الاسود مرا مىديد كه براى طلب علم و دانش به محضر استاد مىرفتم، به من مىفرمود: اين علاقه و اشتياق تو به علم، تعجّبى ندارد، زيرا تو به دعاى امام زمان عليه السّلام متولّدشدهاى.
مرحوم علّامه مجلسى نيز در كتاب ارزشمند «بحار الانوار»، اين قضيه را از معجزات حضرت ولىّ عصر عليه السّلام دانسته است.[3][4]
[1] ( 1)-« معادن الحكمة في مكاتيب الائمّة» تأليف علم الهدى محمد بن المحسن بن مرتضى الكاشانى، ج 2، ص 265، چاپ جامعه مدرّسين حوزه علميه قم.
[2] ( 1)- اين نامه را اكثر محقّقين و صاحبان تراجم نقل نمودهاند كه از جمله آنها، مىتوان از علامه بحرانى در« لؤلؤة البحرين»، ص 384، محقّق خوانسارى در« روضات الجنّات»، ج 4، ص 273، علامه مجلسى در« بحار الانوار»، ج 50، ص 317 و 318، محدّث نورى در« مستدرك الوسائل»، ج 3، ص 527، قاضى نور اللَّه شوشترى در« مجالس المؤمنين»، ج 1، ص 453، محدّث قمى در« فوائد الرضوية»، ص 281، و علامه شيخ محمّد تقى تسترى در« قاموس الرّجال»، ج 6، ص 474، نام برد.
[3] ( 1)- بحار الانوار، ج 51، ص 335 و 336
[4] ابن بابويه، محمد بن على، صفات الشيعة / ترجمه توحيدى - تهران، چاپ: سوم، 1380ش.
[آغاز بهار]
چه مىبايد خورد؟
و يستعمل فيه من الغذاء اللطيف و اللحوم و البيض النيمبرشت و يشرب الشراب بعد تعديله بالماء.
در ماه اول بهار بيشتر غذائى كه مناسب است عبارتست از خوراكيهاى لطيف و گوشت و تخم مرغ نيم برشت و نوشيدن شربتى كه بعدا وصفش خواهد آمد پس از آنكه با آب خالص تعديلش كرده باشند.
مقصود از خوراكيهاى لطيف چيزهائى است كه بآسانى هضم و جذب بدن گردد و مواد زائدش كمتر باشد در فصل بهار چون سلولهاى بدن ما باقتضاى عوامل طبيعى كه در آن موجود است بيشتر از ساير فصول در فعاليتاند جهاز بدن سلولهاى مرده را بصورتهاى مختلف خارج كرده و سلولهاى جوان و تازه را جانشين آنها ميگرداند قهرا بغذائى بيشتر محتاج است كه مصالح ساختمانى تن را سريعتر تهيه كند و فضولات و مواد مدفوعى آن كمتر باشد.
گوشتها در صورتى كه با شرائط بهداشت فراهم شوند از جمله همان غذاهاى لطيف است زيرا بدن ما چنان كه در جاى خود مسلم شده تقريبا از تمام عناصر وجود ساخته و تركيب شده است و همه آنها در تجديد مواد بدن (بدل ما يتحلل) لازم است با اين فرق كه بعضى بىواسطه و بعض ديگر با واسطه داخل بدن مىشوند، خاك و آب خصوص آب دريا تمام مواد لازم را در بر دارند ولى ما نمىتوانيم خاك بخوريم و مدام آب بنوشيم ما بايد آن مواد را بوسيله گياه و حيوان وارد بدن
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 120
كنيم همچنين نميتوانيم پيوسته گياهخوار باشيم بلكه قسمتى از املاح لازم را كه خاك و آب بگياه داده بايد از حيوان بگيريم خلاصه معده ما بعضى از خوراكيها را مستقيما در خود هضم ميكند و برخى بايد در معده گياه هضم شود و هضم دومش در معده ما صورت گيرد بعضى ديگر بايد در معده حيوان نيز هضم شود و هضم سومش وظيفه ما خواهد بود.
گوشت:
در زيانهاى گوشت بسيار خوانده و شنيدهايد و چنانچه ميدانيد برگشت همهى آنها بافراط و زيادهروى در اوست و گر نه گوشت در صورتى كه با اصول صحيح تهيه شود اگر غذاى لازم انسان نباشد بسيار بجا و سودمند است بلكه با در نظر گرفتن تجربيات و كشفيات دقيق روحى بايد گفت گوشت از غذاهاى لازم بشر است.
عدهاى از دانشمندان اروپا بر عليه گوشت اعلاميههائى منتشر كردند (زيرا گوشتخوارى در اروپا بيش از ساير كشورها رواج دارد بطورى كه خوراك گوشتى روزانه آنها بيش از نان و حبوبات ميباشد و بر اثر اين افراط با آنكه وسائل مصنوعى بهداشتى آنها كاملتر است بيماريهائى مانند پوك شدن استخوان، ضعف غدد بدن و بهم خوردن نظم لولههاى هاضمه و در نتيجه سوء هاضمه و تخامه- حصبه- وباء- سل و سرطان- امراض كبد- تورم امعاء- مرض قند- آپانديس- بيمارىهاى معدى و رودهاى خصوص انسداد روده- يبوست و امراض ديگر كه همه از عوارض گوشتخوارى افراطى است بسيار ديده مىشود).
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 121
آنها در نشريههاى خود جدا با گوشت مبارزه و آنها را مهلك بشر معرفى كردهاند و معتقدند كه بايد بطور كلى گوشت را از رديف غذائى بشر حذف نمود.
اما همان طور كه گفتيم اين زيانها اگر مستقيما مربوط بگوشت باشد از جهت افراط در آن و عدم رعايت اصول بهداشت (از قبيل ذبح و شكار و نگهداشتن و پختن) است و ربطى باصل خوردن گوشت ندارد.
بدى افراط در خوردن گوشت در مكتب انبياء و اسلام از مسلماتست و بحد شهرتست كه امير المؤمنين عليه السّلام ميفرمود: «شكمهاى خود را گورستان حيوانات قرار ندهيد.» در هر حال گوشت تا اندازهاى براى بشر لازم است، دكتر غياث الدين جزايرى مينويسد: از جمله موادى كه در ساختمان بشر ضرورت دارد مواد بيض البيضى است كه براى هر كيلوگرم وزن آدم 75/ 1 گرم در شبانه روز مورد نياز ميباشد.
اين ماده را بآسانى ميتوان از گوشت مختصرى تهيه كرد در صورتى كه اگر بخواهيم فقط از سبزيجات و غلات بگيريم حد اقل بايستى در شبانهروز بيست و پنج كيلو از آنها را بخوريم.
تقريبا 18 در 100 مواد غذائى ما را مواد بياض البيضى تشكيل ميدهد و بيشتر از آن براى بدن سم است و از اين مقدار هشت درصد آن را از لبنيات و غلات و ميوهجات بايد تهيه كنيم ده درصد بقيه را از گوشت و احشاء حيوانى ولى نبايد از صد گرم در بيست و چهار ساعت تجاوز نمايد انسان در شبانه روز حد اقل پنجاه ميلى گرم ويتامين پ پ
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 122
لازم دارد در صورتى كه ميوهها و سبزيها فقط يك ميلى گرم در صد گرم از اين ويتامين دارند و اگر انسان بخواهد آن را از نباتات تأمين كند بايد حد اقل پنج كيلو غذا بخورد و حال آنكه معده انسان چنين گنجايشى ندارد.
گوشت در ميان خوراكيها بيش از هر چيز محرك اعصاب است، حيواناتى كه گوشتخوار هستند حركات عصبى آنها فوق العاده است يكنوع جرأت و استقلالى در آنها ديده مىشود كه جز با مكر و تدبير نميشود بر آنها مسلط شد.
گوشت خوردن روح تسخير و بلند پروازى را كامل ميكند و توجه باينكه حيوان مأكول انسان و قربانى اوست شخص را گردن فراز و عالى همت ميگرداند.
تخم مرغ:
جهاتى را كه در بيان لزوم گوشت در تغذيه بشر خوانديد با كمى اختلاف در مورد تخم مرغ نيز هست يعنى مثلا موادى كه داراى بياض- البيضى است در تخم مرغ بحد كافى وجود دارد.
اين مواد است كه بگوشت بدن ما خاصيت ارتجاعى ميدهد و خوراك خون ما ميباشد، فرمانهائى كه در معده ما زندگى ميكنند از اين مواد تغذيه مينمايند غدد ما براى ترشحات خود بمواد بياض البيضى احتياج دارند.
مواد بياض البيضى خون را ترش ميكنند و تعادل ترشى و قليائى آن را حفظ مينمايند از جمله ويتامينهائى كه خيلى در ساختمان بدن و حفظ نظام آن مدخليت دارد ويتامين (ئى) است و بستگى كاملى
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 123
با موضوع شهوت و نسل دارد.
تخم مرغ سرشار از اين نوع ويتامين است لذا در مورد كسانى كه بكمى نسل دچارند توصيه شده.
كمبود اين ويتامين عوارضى مانند عقيم شدن، سقط جنين، عنن، اختلال اعصاب و عضلات و ضعف قواى باصره و سامعه و بچه نارس متولد شدن و غيره را در بر دارد. ويتامين ح كه كمبود آن ضايعاتى را از قبيل امراض پوستى و لكنت زبان پديد مىآورد در زرده تخم مرغ بسيار يافت مىشود. قديمىها به كودكان خود كه لكنت زبان داشتند تخم كبوتر ميدادند.
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 124
از چه پرهيز كنيم؟
و يتقى فيه اكل البصل و الثوم و الحامض.
در فصل بهار بايد از خوردن پياز و سير و ترشى پرهيز كرد.
ظاهرا مقصود از كلمه حامض مطلق ترشى نيست بلكه مراد سركه است زيرا ترشيهاى ديگر بمقدارى كه قابل توجه باشد در دسترس مردم آن عصر نبوده علاوه اطلاقات عبارات عربى اين حدس را تقويت ميكند مع ذلك ممكن است مراد مطلق ترشيها باشد با توجه باينكه ميوههاى اول فصل بهار غالبا كال و نارس و تلخ و ترش ميباشد اثبات زيان مصرف آنها محتاج بدلايل زياد نيست.
در اين فصل از خوردن بيشتر ترشيها بايد پرهيز كرد زيرا خوردن سركه خصوص ميوههاى نارس قلب را ضعيف ميگرداند و خون را رقيق كرده بهيجان مىآورد از طرفى مقتضاى فصل بهار نيز آنست كه خون زياد شود و بهيجان بيايد و معلوم است كه ضعف دستگاه قلب و هيجان خون با هم مناسبتى ندارند بسا موجبات سكته قلبى را فراهم خواهد آورد. در فصل بهار پياز و سير نيز نبايد خورد زيرا از جمله خواص اين دو ميوه گياهى آنست كه فشار خون را پائين مىآورد و معلومست كه با هيجان خون بهيچ وجه صلاحيت ندارد.
از خواص ديگر سير و پياز آنست كه هر دو منوم هستند و خواب را زياد ميكنند و اقتضاى فصل بهار و هواى آن نيز همين است بنا بر اين مصرف اين دو ميوه خواب را بيشتر از حد لزوم زياد كرده و موجب
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 125
بىنظمى و اختلال ميگردد.
از خواص ديگر اين دو، تحريك قوه باه و شهوت است. اين خاصيت در خود فصل و جنبش خون نيز هست و با خوردن سير و پياز زيادتر از حد صلاح غريزه جنسى بجنبش مىآيد ديگر آنكه سير و پياز بلغم را كم مىكند و خود فصل نيز مقتضى كم شدن بلغم است.
بنا بر اين خوردن آن اخلاط اربعه را بيش از حد كاهش داده و بدن را آماده بيماريها ميگرداند.[1]
[1] على بن موسى، امام هشتم عليه السلام، طبّ الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى - تهران، چاپ: ششم، 1381ش.
[آغاز بهار]
چه مىبايد خورد؟
و يستعمل فيه من الغذاء اللطيف و اللحوم و البيض النيمبرشت و يشرب الشراب بعد تعديله بالماء.
در ماه اول بهار بيشتر غذائى كه مناسب است عبارتست از خوراكيهاى لطيف و گوشت و تخم مرغ نيم برشت و نوشيدن شربتى كه بعدا وصفش خواهد آمد پس از آنكه با آب خالص تعديلش كرده باشند.
مقصود از خوراكيهاى لطيف چيزهائى است كه بآسانى هضم و جذب بدن گردد و مواد زائدش كمتر باشد در فصل بهار چون سلولهاى بدن ما باقتضاى عوامل طبيعى كه در آن موجود است بيشتر از ساير فصول در فعاليتاند جهاز بدن سلولهاى مرده را بصورتهاى مختلف خارج كرده و سلولهاى جوان و تازه را جانشين آنها ميگرداند قهرا بغذائى بيشتر محتاج است كه مصالح ساختمانى تن را سريعتر تهيه كند و فضولات و مواد مدفوعى آن كمتر باشد.
گوشتها در صورتى كه با شرائط بهداشت فراهم شوند از جمله همان غذاهاى لطيف است زيرا بدن ما چنان كه در جاى خود مسلم شده تقريبا از تمام عناصر وجود ساخته و تركيب شده است و همه آنها در تجديد مواد بدن (بدل ما يتحلل) لازم است با اين فرق كه بعضى بىواسطه و بعض ديگر با واسطه داخل بدن مىشوند، خاك و آب خصوص آب دريا تمام مواد لازم را در بر دارند ولى ما نمىتوانيم خاك بخوريم و مدام آب بنوشيم ما بايد آن مواد را بوسيله گياه و حيوان وارد بدن
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 120
كنيم همچنين نميتوانيم پيوسته گياهخوار باشيم بلكه قسمتى از املاح لازم را كه خاك و آب بگياه داده بايد از حيوان بگيريم خلاصه معده ما بعضى از خوراكيها را مستقيما در خود هضم ميكند و برخى بايد در معده گياه هضم شود و هضم دومش در معده ما صورت گيرد بعضى ديگر بايد در معده حيوان نيز هضم شود و هضم سومش وظيفه ما خواهد بود.
گوشت:
در زيانهاى گوشت بسيار خوانده و شنيدهايد و چنانچه ميدانيد برگشت همهى آنها بافراط و زيادهروى در اوست و گر نه گوشت در صورتى كه با اصول صحيح تهيه شود اگر غذاى لازم انسان نباشد بسيار بجا و سودمند است بلكه با در نظر گرفتن تجربيات و كشفيات دقيق روحى بايد گفت گوشت از غذاهاى لازم بشر است.
عدهاى از دانشمندان اروپا بر عليه گوشت اعلاميههائى منتشر كردند (زيرا گوشتخوارى در اروپا بيش از ساير كشورها رواج دارد بطورى كه خوراك گوشتى روزانه آنها بيش از نان و حبوبات ميباشد و بر اثر اين افراط با آنكه وسائل مصنوعى بهداشتى آنها كاملتر است بيماريهائى مانند پوك شدن استخوان، ضعف غدد بدن و بهم خوردن نظم لولههاى هاضمه و در نتيجه سوء هاضمه و تخامه- حصبه- وباء- سل و سرطان- امراض كبد- تورم امعاء- مرض قند- آپانديس- بيمارىهاى معدى و رودهاى خصوص انسداد روده- يبوست و امراض ديگر كه همه از عوارض گوشتخوارى افراطى است بسيار ديده مىشود).
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 121
آنها در نشريههاى خود جدا با گوشت مبارزه و آنها را مهلك بشر معرفى كردهاند و معتقدند كه بايد بطور كلى گوشت را از رديف غذائى بشر حذف نمود.
اما همان طور كه گفتيم اين زيانها اگر مستقيما مربوط بگوشت باشد از جهت افراط در آن و عدم رعايت اصول بهداشت (از قبيل ذبح و شكار و نگهداشتن و پختن) است و ربطى باصل خوردن گوشت ندارد.
بدى افراط در خوردن گوشت در مكتب انبياء و اسلام از مسلماتست و بحد شهرتست كه امير المؤمنين عليه السّلام ميفرمود: «شكمهاى خود را گورستان حيوانات قرار ندهيد.» در هر حال گوشت تا اندازهاى براى بشر لازم است، دكتر غياث الدين جزايرى مينويسد: از جمله موادى كه در ساختمان بشر ضرورت دارد مواد بيض البيضى است كه براى هر كيلوگرم وزن آدم 75/ 1 گرم در شبانه روز مورد نياز ميباشد.
اين ماده را بآسانى ميتوان از گوشت مختصرى تهيه كرد در صورتى كه اگر بخواهيم فقط از سبزيجات و غلات بگيريم حد اقل بايستى در شبانهروز بيست و پنج كيلو از آنها را بخوريم.
تقريبا 18 در 100 مواد غذائى ما را مواد بياض البيضى تشكيل ميدهد و بيشتر از آن براى بدن سم است و از اين مقدار هشت درصد آن را از لبنيات و غلات و ميوهجات بايد تهيه كنيم ده درصد بقيه را از گوشت و احشاء حيوانى ولى نبايد از صد گرم در بيست و چهار ساعت تجاوز نمايد انسان در شبانه روز حد اقل پنجاه ميلى گرم ويتامين پ پ
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 122
لازم دارد در صورتى كه ميوهها و سبزيها فقط يك ميلى گرم در صد گرم از اين ويتامين دارند و اگر انسان بخواهد آن را از نباتات تأمين كند بايد حد اقل پنج كيلو غذا بخورد و حال آنكه معده انسان چنين گنجايشى ندارد.
گوشت در ميان خوراكيها بيش از هر چيز محرك اعصاب است، حيواناتى كه گوشتخوار هستند حركات عصبى آنها فوق العاده است يكنوع جرأت و استقلالى در آنها ديده مىشود كه جز با مكر و تدبير نميشود بر آنها مسلط شد.
گوشت خوردن روح تسخير و بلند پروازى را كامل ميكند و توجه باينكه حيوان مأكول انسان و قربانى اوست شخص را گردن فراز و عالى همت ميگرداند.
تخم مرغ:
جهاتى را كه در بيان لزوم گوشت در تغذيه بشر خوانديد با كمى اختلاف در مورد تخم مرغ نيز هست يعنى مثلا موادى كه داراى بياض- البيضى است در تخم مرغ بحد كافى وجود دارد.
اين مواد است كه بگوشت بدن ما خاصيت ارتجاعى ميدهد و خوراك خون ما ميباشد، فرمانهائى كه در معده ما زندگى ميكنند از اين مواد تغذيه مينمايند غدد ما براى ترشحات خود بمواد بياض البيضى احتياج دارند.
مواد بياض البيضى خون را ترش ميكنند و تعادل ترشى و قليائى آن را حفظ مينمايند از جمله ويتامينهائى كه خيلى در ساختمان بدن و حفظ نظام آن مدخليت دارد ويتامين (ئى) است و بستگى كاملى
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 123
با موضوع شهوت و نسل دارد.
تخم مرغ سرشار از اين نوع ويتامين است لذا در مورد كسانى كه بكمى نسل دچارند توصيه شده.
كمبود اين ويتامين عوارضى مانند عقيم شدن، سقط جنين، عنن، اختلال اعصاب و عضلات و ضعف قواى باصره و سامعه و بچه نارس متولد شدن و غيره را در بر دارد. ويتامين ح كه كمبود آن ضايعاتى را از قبيل امراض پوستى و لكنت زبان پديد مىآورد در زرده تخم مرغ بسيار يافت مىشود. قديمىها به كودكان خود كه لكنت زبان داشتند تخم كبوتر ميدادند.
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 124
از چه پرهيز كنيم؟
و يتقى فيه اكل البصل و الثوم و الحامض.
در فصل بهار بايد از خوردن پياز و سير و ترشى پرهيز كرد.
ظاهرا مقصود از كلمه حامض مطلق ترشى نيست بلكه مراد سركه است زيرا ترشيهاى ديگر بمقدارى كه قابل توجه باشد در دسترس مردم آن عصر نبوده علاوه اطلاقات عبارات عربى اين حدس را تقويت ميكند مع ذلك ممكن است مراد مطلق ترشيها باشد با توجه باينكه ميوههاى اول فصل بهار غالبا كال و نارس و تلخ و ترش ميباشد اثبات زيان مصرف آنها محتاج بدلايل زياد نيست.
در اين فصل از خوردن بيشتر ترشيها بايد پرهيز كرد زيرا خوردن سركه خصوص ميوههاى نارس قلب را ضعيف ميگرداند و خون را رقيق كرده بهيجان مىآورد از طرفى مقتضاى فصل بهار نيز آنست كه خون زياد شود و بهيجان بيايد و معلوم است كه ضعف دستگاه قلب و هيجان خون با هم مناسبتى ندارند بسا موجبات سكته قلبى را فراهم خواهد آورد. در فصل بهار پياز و سير نيز نبايد خورد زيرا از جمله خواص اين دو ميوه گياهى آنست كه فشار خون را پائين مىآورد و معلومست كه با هيجان خون بهيچ وجه صلاحيت ندارد.
از خواص ديگر سير و پياز آنست كه هر دو منوم هستند و خواب را زياد ميكنند و اقتضاى فصل بهار و هواى آن نيز همين است بنا بر اين مصرف اين دو ميوه خواب را بيشتر از حد لزوم زياد كرده و موجب
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 125
بىنظمى و اختلال ميگردد.
از خواص ديگر اين دو، تحريك قوه باه و شهوت است. اين خاصيت در خود فصل و جنبش خون نيز هست و با خوردن سير و پياز زيادتر از حد صلاح غريزه جنسى بجنبش مىآيد ديگر آنكه سير و پياز بلغم را كم مىكند و خود فصل نيز مقتضى كم شدن بلغم است.
بنا بر اين خوردن آن اخلاط اربعه را بيش از حد كاهش داده و بدن را آماده بيماريها ميگرداند.
[آغاز بهار]
چه مىبايد خورد؟
و يستعمل فيه من الغذاء اللطيف و اللحوم و البيض النيمبرشت و يشرب الشراب بعد تعديله بالماء.
در ماه اول بهار بيشتر غذائى كه مناسب است عبارتست از خوراكيهاى لطيف و گوشت و تخم مرغ نيم برشت و نوشيدن شربتى كه بعدا وصفش خواهد آمد پس از آنكه با آب خالص تعديلش كرده باشند.
مقصود از خوراكيهاى لطيف چيزهائى است كه بآسانى هضم و جذب بدن گردد و مواد زائدش كمتر باشد در فصل بهار چون سلولهاى بدن ما باقتضاى عوامل طبيعى كه در آن موجود است بيشتر از ساير فصول در فعاليتاند جهاز بدن سلولهاى مرده را بصورتهاى مختلف خارج كرده و سلولهاى جوان و تازه را جانشين آنها ميگرداند قهرا بغذائى بيشتر محتاج است كه مصالح ساختمانى تن را سريعتر تهيه كند و فضولات و مواد مدفوعى آن كمتر باشد.
گوشتها در صورتى كه با شرائط بهداشت فراهم شوند از جمله همان غذاهاى لطيف است زيرا بدن ما چنان كه در جاى خود مسلم شده تقريبا از تمام عناصر وجود ساخته و تركيب شده است و همه آنها در تجديد مواد بدن (بدل ما يتحلل) لازم است با اين فرق كه بعضى بىواسطه و بعض ديگر با واسطه داخل بدن مىشوند، خاك و آب خصوص آب دريا تمام مواد لازم را در بر دارند ولى ما نمىتوانيم خاك بخوريم و مدام آب بنوشيم ما بايد آن مواد را بوسيله گياه و حيوان وارد بدن
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 120
كنيم همچنين نميتوانيم پيوسته گياهخوار باشيم بلكه قسمتى از املاح لازم را كه خاك و آب بگياه داده بايد از حيوان بگيريم خلاصه معده ما بعضى از خوراكيها را مستقيما در خود هضم ميكند و برخى بايد در معده گياه هضم شود و هضم دومش در معده ما صورت گيرد بعضى ديگر بايد در معده حيوان نيز هضم شود و هضم سومش وظيفه ما خواهد بود.
گوشت:
در زيانهاى گوشت بسيار خوانده و شنيدهايد و چنانچه ميدانيد برگشت همهى آنها بافراط و زيادهروى در اوست و گر نه گوشت در صورتى كه با اصول صحيح تهيه شود اگر غذاى لازم انسان نباشد بسيار بجا و سودمند است بلكه با در نظر گرفتن تجربيات و كشفيات دقيق روحى بايد گفت گوشت از غذاهاى لازم بشر است.
عدهاى از دانشمندان اروپا بر عليه گوشت اعلاميههائى منتشر كردند (زيرا گوشتخوارى در اروپا بيش از ساير كشورها رواج دارد بطورى كه خوراك گوشتى روزانه آنها بيش از نان و حبوبات ميباشد و بر اثر اين افراط با آنكه وسائل مصنوعى بهداشتى آنها كاملتر است بيماريهائى مانند پوك شدن استخوان، ضعف غدد بدن و بهم خوردن نظم لولههاى هاضمه و در نتيجه سوء هاضمه و تخامه- حصبه- وباء- سل و سرطان- امراض كبد- تورم امعاء- مرض قند- آپانديس- بيمارىهاى معدى و رودهاى خصوص انسداد روده- يبوست و امراض ديگر كه همه از عوارض گوشتخوارى افراطى است بسيار ديده مىشود).
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 121
آنها در نشريههاى خود جدا با گوشت مبارزه و آنها را مهلك بشر معرفى كردهاند و معتقدند كه بايد بطور كلى گوشت را از رديف غذائى بشر حذف نمود.
اما همان طور كه گفتيم اين زيانها اگر مستقيما مربوط بگوشت باشد از جهت افراط در آن و عدم رعايت اصول بهداشت (از قبيل ذبح و شكار و نگهداشتن و پختن) است و ربطى باصل خوردن گوشت ندارد.
بدى افراط در خوردن گوشت در مكتب انبياء و اسلام از مسلماتست و بحد شهرتست كه امير المؤمنين عليه السّلام ميفرمود: «شكمهاى خود را گورستان حيوانات قرار ندهيد.» در هر حال گوشت تا اندازهاى براى بشر لازم است، دكتر غياث الدين جزايرى مينويسد: از جمله موادى كه در ساختمان بشر ضرورت دارد مواد بيض البيضى است كه براى هر كيلوگرم وزن آدم 75/ 1 گرم در شبانه روز مورد نياز ميباشد.
اين ماده را بآسانى ميتوان از گوشت مختصرى تهيه كرد در صورتى كه اگر بخواهيم فقط از سبزيجات و غلات بگيريم حد اقل بايستى در شبانهروز بيست و پنج كيلو از آنها را بخوريم.
تقريبا 18 در 100 مواد غذائى ما را مواد بياض البيضى تشكيل ميدهد و بيشتر از آن براى بدن سم است و از اين مقدار هشت درصد آن را از لبنيات و غلات و ميوهجات بايد تهيه كنيم ده درصد بقيه را از گوشت و احشاء حيوانى ولى نبايد از صد گرم در بيست و چهار ساعت تجاوز نمايد انسان در شبانه روز حد اقل پنجاه ميلى گرم ويتامين پ پ
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 122
لازم دارد در صورتى كه ميوهها و سبزيها فقط يك ميلى گرم در صد گرم از اين ويتامين دارند و اگر انسان بخواهد آن را از نباتات تأمين كند بايد حد اقل پنج كيلو غذا بخورد و حال آنكه معده انسان چنين گنجايشى ندارد.
گوشت در ميان خوراكيها بيش از هر چيز محرك اعصاب است، حيواناتى كه گوشتخوار هستند حركات عصبى آنها فوق العاده است يكنوع جرأت و استقلالى در آنها ديده مىشود كه جز با مكر و تدبير نميشود بر آنها مسلط شد.
گوشت خوردن روح تسخير و بلند پروازى را كامل ميكند و توجه باينكه حيوان مأكول انسان و قربانى اوست شخص را گردن فراز و عالى همت ميگرداند.
تخم مرغ:
جهاتى را كه در بيان لزوم گوشت در تغذيه بشر خوانديد با كمى اختلاف در مورد تخم مرغ نيز هست يعنى مثلا موادى كه داراى بياض- البيضى است در تخم مرغ بحد كافى وجود دارد.
اين مواد است كه بگوشت بدن ما خاصيت ارتجاعى ميدهد و خوراك خون ما ميباشد، فرمانهائى كه در معده ما زندگى ميكنند از اين مواد تغذيه مينمايند غدد ما براى ترشحات خود بمواد بياض البيضى احتياج دارند.
مواد بياض البيضى خون را ترش ميكنند و تعادل ترشى و قليائى آن را حفظ مينمايند از جمله ويتامينهائى كه خيلى در ساختمان بدن و حفظ نظام آن مدخليت دارد ويتامين (ئى) است و بستگى كاملى
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 123
با موضوع شهوت و نسل دارد.
تخم مرغ سرشار از اين نوع ويتامين است لذا در مورد كسانى كه بكمى نسل دچارند توصيه شده.
كمبود اين ويتامين عوارضى مانند عقيم شدن، سقط جنين، عنن، اختلال اعصاب و عضلات و ضعف قواى باصره و سامعه و بچه نارس متولد شدن و غيره را در بر دارد. ويتامين ح كه كمبود آن ضايعاتى را از قبيل امراض پوستى و لكنت زبان پديد مىآورد در زرده تخم مرغ بسيار يافت مىشود. قديمىها به كودكان خود كه لكنت زبان داشتند تخم كبوتر ميدادند.
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 124
از چه پرهيز كنيم؟
و يتقى فيه اكل البصل و الثوم و الحامض.
در فصل بهار بايد از خوردن پياز و سير و ترشى پرهيز كرد.
ظاهرا مقصود از كلمه حامض مطلق ترشى نيست بلكه مراد سركه است زيرا ترشيهاى ديگر بمقدارى كه قابل توجه باشد در دسترس مردم آن عصر نبوده علاوه اطلاقات عبارات عربى اين حدس را تقويت ميكند مع ذلك ممكن است مراد مطلق ترشيها باشد با توجه باينكه ميوههاى اول فصل بهار غالبا كال و نارس و تلخ و ترش ميباشد اثبات زيان مصرف آنها محتاج بدلايل زياد نيست.
در اين فصل از خوردن بيشتر ترشيها بايد پرهيز كرد زيرا خوردن سركه خصوص ميوههاى نارس قلب را ضعيف ميگرداند و خون را رقيق كرده بهيجان مىآورد از طرفى مقتضاى فصل بهار نيز آنست كه خون زياد شود و بهيجان بيايد و معلوم است كه ضعف دستگاه قلب و هيجان خون با هم مناسبتى ندارند بسا موجبات سكته قلبى را فراهم خواهد آورد. در فصل بهار پياز و سير نيز نبايد خورد زيرا از جمله خواص اين دو ميوه گياهى آنست كه فشار خون را پائين مىآورد و معلومست كه با هيجان خون بهيچ وجه صلاحيت ندارد.
از خواص ديگر سير و پياز آنست كه هر دو منوم هستند و خواب را زياد ميكنند و اقتضاى فصل بهار و هواى آن نيز همين است بنا بر اين مصرف اين دو ميوه خواب را بيشتر از حد لزوم زياد كرده و موجب
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 125
بىنظمى و اختلال ميگردد.
از خواص ديگر اين دو، تحريك قوه باه و شهوت است. اين خاصيت در خود فصل و جنبش خون نيز هست و با خوردن سير و پياز زيادتر از حد صلاح غريزه جنسى بجنبش مىآيد ديگر آنكه سير و پياز بلغم را كم مىكند و خود فصل نيز مقتضى كم شدن بلغم است.
بنا بر اين خوردن آن اخلاط اربعه را بيش از حد كاهش داده و بدن را آماده بيماريها ميگرداند.
[آغاز بهار]
چه مىبايد خورد؟
و يستعمل فيه من الغذاء اللطيف و اللحوم و البيض النيمبرشت و يشرب الشراب بعد تعديله بالماء.
در ماه اول بهار بيشتر غذائى كه مناسب است عبارتست از خوراكيهاى لطيف و گوشت و تخم مرغ نيم برشت و نوشيدن شربتى كه بعدا وصفش خواهد آمد پس از آنكه با آب خالص تعديلش كرده باشند.
مقصود از خوراكيهاى لطيف چيزهائى است كه بآسانى هضم و جذب بدن گردد و مواد زائدش كمتر باشد در فصل بهار چون سلولهاى بدن ما باقتضاى عوامل طبيعى كه در آن موجود است بيشتر از ساير فصول در فعاليتاند جهاز بدن سلولهاى مرده را بصورتهاى مختلف خارج كرده و سلولهاى جوان و تازه را جانشين آنها ميگرداند قهرا بغذائى بيشتر محتاج است كه مصالح ساختمانى تن را سريعتر تهيه كند و فضولات و مواد مدفوعى آن كمتر باشد.
گوشتها در صورتى كه با شرائط بهداشت فراهم شوند از جمله همان غذاهاى لطيف است زيرا بدن ما چنان كه در جاى خود مسلم شده تقريبا از تمام عناصر وجود ساخته و تركيب شده است و همه آنها در تجديد مواد بدن (بدل ما يتحلل) لازم است با اين فرق كه بعضى بىواسطه و بعض ديگر با واسطه داخل بدن مىشوند، خاك و آب خصوص آب دريا تمام مواد لازم را در بر دارند ولى ما نمىتوانيم خاك بخوريم و مدام آب بنوشيم ما بايد آن مواد را بوسيله گياه و حيوان وارد بدن
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 120
كنيم همچنين نميتوانيم پيوسته گياهخوار باشيم بلكه قسمتى از املاح لازم را كه خاك و آب بگياه داده بايد از حيوان بگيريم خلاصه معده ما بعضى از خوراكيها را مستقيما در خود هضم ميكند و برخى بايد در معده گياه هضم شود و هضم دومش در معده ما صورت گيرد بعضى ديگر بايد در معده حيوان نيز هضم شود و هضم سومش وظيفه ما خواهد بود.
گوشت:
در زيانهاى گوشت بسيار خوانده و شنيدهايد و چنانچه ميدانيد برگشت همهى آنها بافراط و زيادهروى در اوست و گر نه گوشت در صورتى كه با اصول صحيح تهيه شود اگر غذاى لازم انسان نباشد بسيار بجا و سودمند است بلكه با در نظر گرفتن تجربيات و كشفيات دقيق روحى بايد گفت گوشت از غذاهاى لازم بشر است.
عدهاى از دانشمندان اروپا بر عليه گوشت اعلاميههائى منتشر كردند (زيرا گوشتخوارى در اروپا بيش از ساير كشورها رواج دارد بطورى كه خوراك گوشتى روزانه آنها بيش از نان و حبوبات ميباشد و بر اثر اين افراط با آنكه وسائل مصنوعى بهداشتى آنها كاملتر است بيماريهائى مانند پوك شدن استخوان، ضعف غدد بدن و بهم خوردن نظم لولههاى هاضمه و در نتيجه سوء هاضمه و تخامه- حصبه- وباء- سل و سرطان- امراض كبد- تورم امعاء- مرض قند- آپانديس- بيمارىهاى معدى و رودهاى خصوص انسداد روده- يبوست و امراض ديگر كه همه از عوارض گوشتخوارى افراطى است بسيار ديده مىشود).
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 121
آنها در نشريههاى خود جدا با گوشت مبارزه و آنها را مهلك بشر معرفى كردهاند و معتقدند كه بايد بطور كلى گوشت را از رديف غذائى بشر حذف نمود.
اما همان طور كه گفتيم اين زيانها اگر مستقيما مربوط بگوشت باشد از جهت افراط در آن و عدم رعايت اصول بهداشت (از قبيل ذبح و شكار و نگهداشتن و پختن) است و ربطى باصل خوردن گوشت ندارد.
بدى افراط در خوردن گوشت در مكتب انبياء و اسلام از مسلماتست و بحد شهرتست كه امير المؤمنين عليه السّلام ميفرمود: «شكمهاى خود را گورستان حيوانات قرار ندهيد.» در هر حال گوشت تا اندازهاى براى بشر لازم است، دكتر غياث الدين جزايرى مينويسد: از جمله موادى كه در ساختمان بشر ضرورت دارد مواد بيض البيضى است كه براى هر كيلوگرم وزن آدم 75/ 1 گرم در شبانه روز مورد نياز ميباشد.
اين ماده را بآسانى ميتوان از گوشت مختصرى تهيه كرد در صورتى كه اگر بخواهيم فقط از سبزيجات و غلات بگيريم حد اقل بايستى در شبانهروز بيست و پنج كيلو از آنها را بخوريم.
تقريبا 18 در 100 مواد غذائى ما را مواد بياض البيضى تشكيل ميدهد و بيشتر از آن براى بدن سم است و از اين مقدار هشت درصد آن را از لبنيات و غلات و ميوهجات بايد تهيه كنيم ده درصد بقيه را از گوشت و احشاء حيوانى ولى نبايد از صد گرم در بيست و چهار ساعت تجاوز نمايد انسان در شبانه روز حد اقل پنجاه ميلى گرم ويتامين پ پ
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 122
لازم دارد در صورتى كه ميوهها و سبزيها فقط يك ميلى گرم در صد گرم از اين ويتامين دارند و اگر انسان بخواهد آن را از نباتات تأمين كند بايد حد اقل پنج كيلو غذا بخورد و حال آنكه معده انسان چنين گنجايشى ندارد.
گوشت در ميان خوراكيها بيش از هر چيز محرك اعصاب است، حيواناتى كه گوشتخوار هستند حركات عصبى آنها فوق العاده است يكنوع جرأت و استقلالى در آنها ديده مىشود كه جز با مكر و تدبير نميشود بر آنها مسلط شد.
گوشت خوردن روح تسخير و بلند پروازى را كامل ميكند و توجه باينكه حيوان مأكول انسان و قربانى اوست شخص را گردن فراز و عالى همت ميگرداند.
تخم مرغ:
جهاتى را كه در بيان لزوم گوشت در تغذيه بشر خوانديد با كمى اختلاف در مورد تخم مرغ نيز هست يعنى مثلا موادى كه داراى بياض- البيضى است در تخم مرغ بحد كافى وجود دارد.
اين مواد است كه بگوشت بدن ما خاصيت ارتجاعى ميدهد و خوراك خون ما ميباشد، فرمانهائى كه در معده ما زندگى ميكنند از اين مواد تغذيه مينمايند غدد ما براى ترشحات خود بمواد بياض البيضى احتياج دارند.
مواد بياض البيضى خون را ترش ميكنند و تعادل ترشى و قليائى آن را حفظ مينمايند از جمله ويتامينهائى كه خيلى در ساختمان بدن و حفظ نظام آن مدخليت دارد ويتامين (ئى) است و بستگى كاملى
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 123
با موضوع شهوت و نسل دارد.
تخم مرغ سرشار از اين نوع ويتامين است لذا در مورد كسانى كه بكمى نسل دچارند توصيه شده.
كمبود اين ويتامين عوارضى مانند عقيم شدن، سقط جنين، عنن، اختلال اعصاب و عضلات و ضعف قواى باصره و سامعه و بچه نارس متولد شدن و غيره را در بر دارد. ويتامين ح كه كمبود آن ضايعاتى را از قبيل امراض پوستى و لكنت زبان پديد مىآورد در زرده تخم مرغ بسيار يافت مىشود. قديمىها به كودكان خود كه لكنت زبان داشتند تخم كبوتر ميدادند.
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 124
از چه پرهيز كنيم؟
و يتقى فيه اكل البصل و الثوم و الحامض.
در فصل بهار بايد از خوردن پياز و سير و ترشى پرهيز كرد.
ظاهرا مقصود از كلمه حامض مطلق ترشى نيست بلكه مراد سركه است زيرا ترشيهاى ديگر بمقدارى كه قابل توجه باشد در دسترس مردم آن عصر نبوده علاوه اطلاقات عبارات عربى اين حدس را تقويت ميكند مع ذلك ممكن است مراد مطلق ترشيها باشد با توجه باينكه ميوههاى اول فصل بهار غالبا كال و نارس و تلخ و ترش ميباشد اثبات زيان مصرف آنها محتاج بدلايل زياد نيست.
در اين فصل از خوردن بيشتر ترشيها بايد پرهيز كرد زيرا خوردن سركه خصوص ميوههاى نارس قلب را ضعيف ميگرداند و خون را رقيق كرده بهيجان مىآورد از طرفى مقتضاى فصل بهار نيز آنست كه خون زياد شود و بهيجان بيايد و معلوم است كه ضعف دستگاه قلب و هيجان خون با هم مناسبتى ندارند بسا موجبات سكته قلبى را فراهم خواهد آورد. در فصل بهار پياز و سير نيز نبايد خورد زيرا از جمله خواص اين دو ميوه گياهى آنست كه فشار خون را پائين مىآورد و معلومست كه با هيجان خون بهيچ وجه صلاحيت ندارد.
از خواص ديگر سير و پياز آنست كه هر دو منوم هستند و خواب را زياد ميكنند و اقتضاى فصل بهار و هواى آن نيز همين است بنا بر اين مصرف اين دو ميوه خواب را بيشتر از حد لزوم زياد كرده و موجب
طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 125
بىنظمى و اختلال ميگردد.
از خواص ديگر اين دو، تحريك قوه باه و شهوت است. اين خاصيت در خود فصل و جنبش خون نيز هست و با خوردن سير و پياز زيادتر از حد صلاح غريزه جنسى بجنبش مىآيد ديگر آنكه سير و پياز بلغم را كم مىكند و خود فصل نيز مقتضى كم شدن بلغم است.
بنا بر اين خوردن آن اخلاط اربعه را بيش از حد كاهش داده و بدن را آماده بيماريها ميگرداند.
می توان جان را به نام روشنش تطهیر کرد
آیۀ تطهیر را خواند و از او تفسیر کرد
در تب و تاب وضویش می خروشند آب ها:
“آب را با آب آیا می توان تطهیر کرد؟”
خانه اش ساده است اما می شود در سادگیش
چند معصوم خدا را در دلش تصویر کرد
می توان با ذکر تسبیحش چه راحت یک شبه…
سفره های خالی از عرفان خود را سیر کرد
هر که باشی باز با مادر به جایی می رسی
باید این را با حسین فاطمه تعبیر کرد
هم علی زهراست هم زهرا علی، پس می توان
یا علی گفت و ز راه فاطمه تقدیر کرد
شاعر: سید علی اصغر علوی
آجرک الله یا صاحب الزمان
برترین انسان
خدا فاطمه اش نامید چرا که کسی را یارای شناسایی اش نبود.حقیقت لیلة القدرش خواند که سینه اش گنجینه اسرار بود.
مَن عَرِفَ فاطمةَ (سلام الله علیها) حَقَّ مَعرِفتها فقد اُدرکَ لیلةَ القدر و اِنَّما سُمِیت فاطمةُ لانَّ الخَلق َفُطِموا عن مَعرِفتها.هر که
حقیقت حضرت فاطمه را بشناسد حقیقت شب قدر را درک کرده است. او فاطمه نامیده شد. زیرا خلایق راهی به معرفت
او ندارند.پیامبر صلی الله علیه واله حوراء الانسیه اش نام نهاد که لطافتش به فرشتگان مانند بود و در کالبد دنیا انسان می
نمود.دستش را بوسه می زد که به دست او حیات جاری بودو عطر روح افزایش را می بویید که عطر او لطافت بود.
هیَ بَضعةٌ منّی و هیَ نُورُ عَینی وَ هیَ ثَمَرَةُ فُؤادی وَ هیَ رُوحیَ الَّتی بَینَ جَنبَیَّ وَ هیَ الحَوراءُ الإنسِیَّةُ.دخترم فاطمه
پاره ی تن من است و روشنی چشم من ،میوه ی قلب من و روح میان دو پهلوی من است .او حوریه ای از جنس انسان است.
منبع :کتاب فریاد روشن فاطمی
آخرین نظرات